آخرین به‌روزرسانی:

Dismast

dɪsˈmæst ˈdɪsˈmɑːst

گذشته‌ی ساده:

dismasted

شکل سوم:

dismasted

سوم‌شخص مفرد:

dismasts

وجه وصفی حال:

dismasting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

بی‌دکل کردن، (دکل کشتی) شکستن، از بین بردن، کندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The ship was dismasted during the storm.

دکل کشتی در طول طوفان شکسته شد.

The crew managed to repair the ship after it was dismasted in the hurricane.

پس‌از بی‌دکل شدن کشتی در گردباد، خدمه توانستند آن را تعمیر کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dismast

  1. verb the act of removing or breaking off the mast of a ship, typically due to damage from storms, collisions, or accidents

سوال‌های رایج dismast

گذشته‌ی ساده dismast چی میشه؟

گذشته‌ی ساده dismast در زبان انگلیسی dismasted است.

شکل سوم dismast چی میشه؟

شکل سوم dismast در زبان انگلیسی dismasted است.

وجه وصفی حال dismast چی میشه؟

وجه وصفی حال dismast در زبان انگلیسی dismasting است.

سوم‌شخص مفرد dismast چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد dismast در زبان انگلیسی dismasts است.

ارجاع به لغت dismast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dismast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dismast

لغات نزدیک dismast

پیشنهاد بهبود معانی