آخرین به‌روزرسانی:

Dismember

dɪˈsmembər dɪsˈmembə

گذشته‌ی ساده:

dismembered

شکل سوم:

dismembered

سوم‌شخص مفرد:

dismembers

وجه وصفی حال:

dismembering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

اندام‌های کسی را بریدن، (مج) جداکردن، تجزیه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The police found his dismembered body near a hill.

پلیس جسد قطعه‌قطعه‌شده‌ی او را در کنار تپه‌ای پیدا کرد.

In the meat-packing plant, they first dismember a carcass and then package the parts.

در کارخانه‌ی گوشت ابتدا لاشه را تکه‌تکه و سپس بسته‌بندی می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The rebels threatened to dismember the country.

یاغیان کشور را به تجزیه تهدید می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dismember

  1. verb cut into pieces
    Synonyms:
    divide part sever cut dissect disassemble dismantle take down disjoint dislocate sunder rend mutilate maim cripple amputate dislimb dismount anatomize
    Antonyms:
    join

سوال‌های رایج dismember

گذشته‌ی ساده dismember چی میشه؟

گذشته‌ی ساده dismember در زبان انگلیسی dismembered است.

شکل سوم dismember چی میشه؟

شکل سوم dismember در زبان انگلیسی dismembered است.

وجه وصفی حال dismember چی میشه؟

وجه وصفی حال dismember در زبان انگلیسی dismembering است.

سوم‌شخص مفرد dismember چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد dismember در زبان انگلیسی dismembers است.

ارجاع به لغت dismember

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dismember» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dismember

لغات نزدیک dismember

پیشنهاد بهبود معانی