فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rend

rend rend

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb

پاره کردن، چاک زدن، دریدن، کندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The lion rent its prey to pieces.

شیر طعمه‌ی خود را از هم درید.

a tree rent by lightning

درختی که آذرخش آن را در هم کوبیده است

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His cry rent the silence of the night.

فریادش سکوت شب را شکست.

to rend one's garment

جامه‌ی خود را دریدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rend

  1. verb to separate or pull apart by force
    Synonyms:
    separate break split tear cut divide rip pull sever disrupt disturb fracture crack rupture lacerate pierce cleave slit rive sunder wrest mangle shatter disintegrate
  1. verb tear or be torn violently
    Synonyms:
    tear rip pull sever rive sunder
  1. verb to tear or split apart or into pieces violently.
    Synonyms:
    tear

ارجاع به لغت rend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rend

لغات نزدیک rend

پیشنهاد بهبود معانی