آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۹ بهمن ۱۴۰۳

    Pierce

    pɪrs pɪəs

    گذشته‌ی ساده:

    pierced

    شکل سوم:

    pierced

    سوم‌شخص مفرد:

    pierces

    وجه وصفی حال:

    piercing

    معنی pierce | جمله با pierce

    adverb noun verb - intransitive

    خلیدن، سپوختن، سوراخ کردن (با نیزه و چیز نوک‌تیزی)،سفتن، فروکردن (نوک خنجر و غیره)، شکافتن، رسوخ کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    She pierced my daughter's ear lobe with a needle.

    با سوزن نرمه‌ی گوش دخترم را سوراخ کرد.

    The arrow pierced his side.

    پیکان پهلوی او را سوراخ کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The bullet pierced the wall.

    گلوله دیوار را سوراخ کرد.

    The cold pierced me to the bone.

    سرما تا استخوانم نفوذ کرد.

    Her plaintive words pierced me to the core.

    سخنان رقت‌بار او در دلم اثر کرد.

    The hungry child was looking at me with piercing eyes.

    طفل گرسنه با چشمان نافذ به من نگاه می‌کرد.

    moonlight pierced the skirt of night

    (خیام) مهتاب به نور دامن شب بشکافت

    Kandevan tunnel pierces through high mountains.

    تونل کندوان کوه‌های رفیع را می‌شکافد.

    Our tanks pierced the enemy's defensive lines.

    تانک‌های ما خطوط دفاعی دشمن را شکافتند.

    The tower pierced the clouds like a sword.

    برج ابرها را همچون شمشیر می‌شکافت.

    She wished to pierce the mystery that was taking place in the bank.

    او آرزو می‌کرد به کارهای اسرارآمیزی که در بانک انجام می‌شد، پی ببرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pierce

    1. verb cut, penetrate
      Synonyms:
      stab slice slash stick into enter pass through puncture penetrate break break in break through run through slit plow perforate incise spike gash drill probe transfix cleave crack crack open intrude bore
      Antonyms:
      sew up

    سوال‌های رایج pierce

    گذشته‌ی ساده pierce چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pierce در زبان انگلیسی pierced است.

    شکل سوم pierce چی میشه؟

    شکل سوم pierce در زبان انگلیسی pierced است.

    وجه وصفی حال pierce چی میشه؟

    وجه وصفی حال pierce در زبان انگلیسی piercing است.

    سوم‌شخص مفرد pierce چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pierce در زبان انگلیسی pierces است.

    ارجاع به لغت pierce

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pierce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pierce

    لغات نزدیک pierce

    • - pier glass
    • - pier table
    • - pierce
    • - piercing
    • - piercing cry
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.