گذشتهی ساده:
plowedشکل سوم:
plowedسومشخص مفرد:
plowsوجه وصفی حال:
plowingشکل جمع:
plowsحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی plough است.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سود کاری را به همان کار زدن، سود مرکب کردن
محکم خوردن به چیزی، سخت تصادف کردن
ناپدید ساختن، به خاک سپردن
1- (کاملاً) شخم زدن 2- (با خیش) کندن یا در آوردن
(انگلیس) زمین زیر کشت (در مقابل زمین چرا: pasture)
بی یاور کار کردن، تنها زحمت کشیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plow