فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Plow

plaʊ plaʊ

گذشته‌ی ساده:

plowed

شکل سوم:

plowed

سوم‌شخص مفرد:

plows

وجه وصفی حال:

plowing

شکل جمع:

plows

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی plough است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

خیش، گاوآهن، شخم

The truck plowed through people.

کامیون مردم را درو کرد.

The city was plowed under.

شهر با خاک یکسان شد.

verb - transitive

شخم کردن، شخم زدن، شیار کردن، خیش زدن، خیش کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She ran across the plow.

او در راستای زمین شخم زده دوید.

to plow a field

کشتزاری را شخم زدن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My car left the road and plowed through a snow bank.

ماشینم از جاده خارج شد و شخم‌‌وار وارد توده‌ای از برف شد.

verb - transitive

برف روفتن

They plowed the snow off roads.

آن‌ها برف جاده‌ها را پاک کردند.

verb - transitive

(معمولا با: into) واردکردن (پول) برای سرمایه‌گذاری،به کار گرفتن (پول) برای سرمایه‌، سرمایه گذاری کردن، خرج کردن

She plowed all her savings into the stock market.

او همه‌ی اندوخته‌های خود را در بورس سهام به کار انداخت.

verb - intransitive

با سختی جلو رفتن

She kept plowing ahead in spite of the difficulties.

باوجود مشکلات به‌سختی به راه خود ادامه داد.

I plowed my way through thick weeds.

با زحمت از میان انبوه علف‌ها رد شدم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Oil tankers plowed across the ocean.

کشتی‌های نفتکش با تلاش اقیانوس را طی کردند.

verb - intransitive

(با دستگاه) برف‌روبی کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plow

  1. verb dig up ground for cultivation
    Synonyms:
    till cultivate farm turn break harvest rake break ground trench furrow harrow turn over push ridge reap shove list bulldoze smash rush
    Antonyms:
    fill

Phrasal verbs

plow back

سود کاری را به همان کار زدن، سود مرکب کردن

plow into something

محکم خوردن به چیزی، سخت تصادف کردن

plow under

ناپدید ساختن، به خاک سپردن

plow up

1- (کاملاً) شخم زدن 2- (با خیش) کندن یا در آوردن

Collocations

under the plow

(انگلیس) زمین زیر کشت (در مقابل زمین چرا: pasture)

Idioms

plow a lonely furrow

بی یاور کار کردن، تنها زحمت کشیدن

ارجاع به لغت plow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plow

لغات نزدیک plow

پیشنهاد بهبود معانی