فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Turn Over

American: ˈtɜːrnˈoʊvə British: tɜːnˈəʊvə

معنی‌ها

phrasal verb

غلت زدن، جابه‌جا کردن یا شدن

phrasal verb

وارونه کردن، بالا و پایین کردن، پشت و رو کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
phrasal verb

(موتور و غیره) روشن کردن، به کار انداختن

phrasal verb

مورد تفکر قرار دادن

phrasal verb

تبدیل کردن

phrasal verb

خرید و فروش کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turn over

  1. verb give, transfer
    Synonyms:
    supply provide deliver transfer hand furnish yield convey render hand over pass on delegate entrust commit confer assign surrender relinquish consign give over give up commend feed find come across with
    Antonyms:
    take receive
  1. verb think about seriously
    Synonyms:
    consider think over reflect on contemplate ponder deliberate give thought to mull over muse ruminate wonder about meditate revolve roll
    Antonyms:
    ignore

Idioms

turn over a new leaf

(با ایجاد تغییرات مثبت در رفتار و نگرش) از نو آغاز کردن، فصل جدیدی از کتاب زندگی را گشودن، متحول شدن، آدم دیگری شدن

ارجاع به لغت turn over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turn over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turn-over

لغات نزدیک turn over

پیشنهاد بهبود معانی