گذشتهی ساده:
ponderedشکل سوم:
ponderedسومشخص مفرد:
pondersوجه وصفی حال:
ponderingژرفاندیشی کردن دربارهی ، تفکر کردن دربارهی ، تأمل کردن دربارهی ، اندیشیدن به، فکر کردن، تعمق کردن، غور کردن، مورد تفکر قرار دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
We pondered the events of history.
رویدادهای تاریخ را مورد تفکر قرار دادیم.
He pondered over God's greatness for hours.
ساعتها دربارهی عظمت خدا ژرفاندیشی کرد.
سنجیدن، ارزیابی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She took a moment to ponder the meaning of his words before responding.
پیش از پاسخ دادن، لحظهای معنای کلمات او را سنجید.
The students were asked to ponder the question.
از دانشجویان خواسته شد تا این پرسش را ارزیابی کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ponder» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ponder