گذشتهی ساده:
musedشکل سوم:
musedسومشخص مفرد:
musesوجه وصفی حال:
musingشکل جمع:
musesاندیشه کردن، تفکر کردن، در فکر فرو رفتن، تأمل کردن، تعمق کردن
"I can sell the house" she mused, "but then where will I live"?
او پیش خود اندیشید: « میتوانم خانه را بفروشم؛ ولی آنوقت کجا زندگی خواهم کرد؟»
What you said set me musing.
آنچه که گفتی مرا به تفکر انداخت.
I spent weeks musing upon the reasons why God has created me.
هفتهها دربارهی دلایلی که خدا مرا خلق کرده است، ژرفاندیشی میکردم.
ادبی الهامبخش، مایهی الهام، منبع خلاقیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Even imaginary characters can serve as a writer's muse.
حتی شخصیتهای خیالی میتوانند بهعنوان منبع الهام نویسنده عمل کنند.
Many artists throughout history have had a specific person who served as their primary muse.
بسیاری از هنرمندان درطول تاریخ، شخص خاصی را بهعنوان مایهی الهام اصلی خود داشتند.
ادبی موز (الههی الهامبخش در اساطیر یونان و روم)
In Roman mythology, the muses were often depicted with musical instruments.
در اساطیر روم، موزها اغلب با آلات موسیقی به تصویر کشیده میشدند.
According to the myth, each of the nine muses presided over a different art or science.
براساس اسطوره، هر یک از نه الههی موز بر یک هنر یا علم متفاوت ریاست میکردند.
گذشتهی ساده muse در زبان انگلیسی mused است.
شکل سوم muse در زبان انگلیسی mused است.
شکل جمع muse در زبان انگلیسی muses است.
وجه وصفی حال muse در زبان انگلیسی musing است.
سومشخص مفرد muse در زبان انگلیسی muses است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «muse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/muse