آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ مرداد ۱۴۰۴

    Muse

    mjuːz mjuːz

    گذشته‌ی ساده:

    mused

    شکل سوم:

    mused

    سوم‌شخص مفرد:

    muses

    وجه وصفی حال:

    musing

    شکل جمع:

    muses

    معنی muse | جمله با muse

    verb - intransitive formal

    اندیشه کردن، تفکر کردن، در فکر فرو رفتن، تأمل کردن، تعمق کردن

    "I can sell the house" she mused, "but then where will I live"?

    او پیش خود اندیشید: « می‌توانم خانه را بفروشم؛ ولی آن‌وقت کجا زندگی خواهم کرد؟»

    What you said set me musing.

    آنچه که گفتی مرا به تفکر انداخت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I spent weeks musing upon the reasons why God has created me.

    هفته‌ها درباره‌ی دلایلی که خدا مرا خلق کرده است، ژرف‌اندیشی می‌کردم.

    noun countable

    ادبی الهام‌بخش، مایه‌ی الهام، منبع خلاقیت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Even imaginary characters can serve as a writer's muse.

    حتی شخصیت‌های خیالی می‌توانند به‌عنوان منبع الهام نویسنده عمل کنند.

    Many artists throughout history have had a specific person who served as their primary muse.

    بسیاری از هنرمندان درطول تاریخ، شخص خاصی را به‌عنوان مایه‌ی الهام اصلی خود داشتند.

    noun countable

    ادبی موز (الهه‌ی الهام‌بخش در اساطیر یونان و روم)

    In Roman mythology, the muses were often depicted with musical instruments.

    در اساطیر روم، موزها اغلب با آلات موسیقی به تصویر کشیده می‌شدند.

    According to the myth, each of the nine muses presided over a different art or science.

    براساس اسطوره، هر یک از نه الهه‌ی موز بر یک هنر یا علم متفاوت ریاست می‌کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد muse

    1. verb think about, dream
      Synonyms:
      think consider reflect contemplate ponder meditate deliberate speculate ruminate cogitate mull over think over chew over weigh turn over revolve brood puzzle over dream be lost in thought moon percolate roll build castles in air feel
      Antonyms:
      neglect ignore

    سوال‌های رایج muse

    گذشته‌ی ساده muse چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده muse در زبان انگلیسی mused است.

    شکل سوم muse چی میشه؟

    شکل سوم muse در زبان انگلیسی mused است.

    شکل جمع muse چی میشه؟

    شکل جمع muse در زبان انگلیسی muses است.

    وجه وصفی حال muse چی میشه؟

    وجه وصفی حال muse در زبان انگلیسی musing است.

    سوم‌شخص مفرد muse چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد muse در زبان انگلیسی muses است.

    ارجاع به لغت muse

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «muse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/muse

    لغات نزدیک muse

    • - musculo-
    • - musd or musd
    • - muse
    • - museful
    • - muses
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.