Revolve

rɪˈvɑːlv rɪˈvɒlv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    revolved
  • شکل سوم:

    revolved
  • سوم‌شخص مفرد:

    revolves
  • وجه وصفی حال:

    revolving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb
چرخیدن، گردیدن، گردش کردن، سیر کردن، دور زدن،تغییر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The earth also revolves on its own axis.
- زمین بر محور خودش نیز می‌چرخد.
- The earth revolves around the sun.
- زمین به دور خورشید می‌گردد.
- a revolving door
- در چرخنده (در گردان)
- to revolve something in one's mind
- چیزی را در فکر خود بررسی کردن
- He was revolving the plan to escape.
- او داشت به نقشه‌ی فرار فکر می‌کرد.
- He thinks that everything revolves around money.
- او فکر می‌کند که همه‌چیز بر محور پول می‌چرخد.
- The whole household revolves around the baby.
- همه‌ی توجه آن خانواده روی نوزاد متمرکز شده است.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revolve

  1. verb turn, circle
    Synonyms: circumduct, go around, gyrate, gyre, orbit, roll, rotate, spin, turn around, twist, wheel, whirl
  2. verb think about
    Synonyms: consider, deliberate, meditate, mull over, muse, ponder, reflect, roll, ruminate, study, think over, turn over in mind
    Antonyms: ignore, neglect

Phrasal verbs

ارجاع به لغت revolve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revolve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revolve

لغات نزدیک revolve

پیشنهاد بهبود معانی