Revolutionize

ˌrevəˈluːʃənaɪz ˌrevəˈluːʃənaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    revolutionized
  • شکل سوم:

    revolutionized
  • سوم‌شخص مفرد:

    revolutionizes
  • وجه وصفی حال:

    revolutionizing

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: revolutionise

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
به‌ کلی دگرگون کردن، به کلی متحول کردن، تحول اساسی ایجاد کردن در، زیرورو کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Computers have revolutionized production.
- کامپیوترها تولید را به کلی دگرگون کرده‌اند.
- The new technology has the potential to revolutionise the way we communicate.
- فناوری جدید این پتانسیل را دارد که شیوه‌ی ارتباط ما را به کلی متحول کند.
verb - transitive
سرنگون کردن، برانداختن (حکومت مستقر)
- They planned to revolutionize the corrupt government.
- آن‌ها برنامه‌ریزی کردند تا حکومت فاسد را سرنگون کنند.
- The movement sought to revolutionize the tyrannical government.
- این جنبش به دنبال برانداختن حکومت ظالم بود.
verb - intransitive
در انقلاب دخیل بودن، در انقلاب نقش داشتن، در انقلاب مشارکت داشتن
- The citizens united to revolutionize for democracy and freedom.
- شهروندان متحد شدند تا برای دموکراسی و آزادی در انقلاب دخیل باشند.
- The oppressed people rose up to revolutionize against the corrupt government.
- مردم ستم‌دیده قیام کردند تا علیه حکومت فاسد در انقلاب نقش داشته باشند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revolutionize

  1. verb To bring about a radical change in
    Synonyms: metamorphose, revolutionise, transform, overturn
  2. verb Fill with revolutionary ideas
    Synonyms: revolutionise, transform, recast, remodel, refashion, inspire

لغات هم‌خانواده revolutionize

ارجاع به لغت revolutionize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revolutionize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revolutionize

لغات نزدیک revolutionize

پیشنهاد بهبود معانی