گذشتهی ساده:
revolutionizedشکل سوم:
revolutionizedسومشخص مفرد:
revolutionizesوجه وصفی حال:
revolutionizingشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: revolutionise
به کلی دگرگون کردن، به کلی متحول کردن، تحول اساسی ایجاد کردن در، زیرورو کردن
Computers have revolutionized production.
کامپیوترها تولید را به کلی دگرگون کردهاند.
The new technology has the potential to revolutionise the way we communicate.
فناوری جدید این پتانسیل را دارد که شیوهی ارتباط ما را به کلی متحول کند.
سرنگون کردن، برانداختن (حکومت مستقر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They planned to revolutionize the corrupt government.
آنها برنامهریزی کردند تا حکومت فاسد را سرنگون کنند.
The movement sought to revolutionize the tyrannical government.
این جنبش به دنبال برانداختن حکومت ظالم بود.
در انقلاب دخیل بودن، در انقلاب نقش داشتن، در انقلاب مشارکت داشتن
The citizens united to revolutionize for democracy and freedom.
شهروندان متحد شدند تا برای دموکراسی و آزادی در انقلاب دخیل باشند.
The oppressed people rose up to revolutionize against the corrupt government.
مردم ستمدیده قیام کردند تا علیه حکومت فاسد در انقلاب نقش داشته باشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «revolutionize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revolutionize