گذشتهی ساده:
rakedشکل سوم:
rakedسومشخص مفرد:
rakesوجه وصفی حال:
rakingشکل جمع:
rakesشیار، اثر، شنکش، چنگک، چنگال، خط سیر، جای پا، جاده باریک، شکاف، خمیدگی، شیب، هرزه، فاجر، بداخلاق، فاسد، رگه، سفر، باسرعت جلو رفتن، با چنگک جمع کردن، جمعآوری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
oyster rake
چهار شاخ (برای گردآوری) صدف خوراکی
I raked up the leaves and burned them.
برگها را با برگ جمع کن انباشته کردم و سوزاندم.
They raked the gravel smooth.
آنها با شنکش ریگها را صاف کردند.
I raked about in the files but couldn't find the photograph.
پروندهها را زیر و رو کردم؛ ولی نتوانستم آن عکس را پیدا کنم.
We raked each wave of advancing troops with bullets.
ما یک یک موجهای سربازان مهاجم را به گلوله بستیم.
He was raking the sky with his binoculars.
او با دوربین خود آسمان را جارو میکرد.
From his pulpit the preacher could rake the crowd from end to end.
از روی منبر واعظ میتوانست جماعت را از یکسو تا سوی دیگر زیر نظر داشته باشد.
the rake of the stage
شیب صحنهی تئاتر
the rake of the mast
کجی دکل
rake around (or about) for something
بهدقت جستجو کردن، دنبال چیزی گشتن
بهسرعت مقدار زیادی از چیزی را گردآوری کردن یا به دستآوردن
آشکار کردن، برملا کردن، افشا کردن، پردهبرداری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rake