آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ تیر ۱۴۰۴

    Rake

    reɪk reɪk

    گذشته‌ی ساده:

    raked

    شکل سوم:

    raked

    سوم‌شخص مفرد:

    rakes

    وجه وصفی حال:

    raking

    شکل جمع:

    rakes

    معنی rake | جمله با rake

    noun countable

    شن‌کش، چنگک، برگ‌جمع‌کن

    The children played by dragging the rake across the sandy playground.

    کودکان با کشیدن شن‌کش روی زمین شنی، بازی کردند.

    They bought a new rake with a long wooden handle for the garden.

    آن‌ها برگ‌جمع‌کنی جدید با دسته‌ی چوبی بلند برای باغ خریدند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    oyster rake

    چهار شاخ (برای گردآوری) صدف خوراکی

    noun countable

    شیب، کج‌شدگی، کجی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    In theater design, the rake of the stage improves visibility for the audience.

    در طراحی تئاتر، شیب صحنه باعث بهتر شدن دید تماشاگران می‌شود.

    The cyclist struggled to climb the steep rake of the hill.

    دوچرخه‌سوار برای بالا رفتن از شیب تند تپه تلاش کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the rake of the mast

    کجی دکل

    noun countable

    قدیمی بی‌بندوبار، زن‌باز، عیاش، هوس‌باز (معمولاً مردی پول‌دار با موقعیت اجتماعی بالا)

    Many saw him as a rake who cared only for pleasure and wealth.

    بسیاری او را مردی زن‌باز می‌دیدند که فقط به لذت و ثروت اهمیت می‌داد.

    In the novel, the main character is a charming rake with a dark reputation.

    در رمان، شخصیت اصلی مردی جذاب و بی‌بندوبار با شهرت بد است.

    verb - intransitive

    زیرورو کردن، گشتن، کندوکاو کردن، جست‌وجو کردن (با به هم ریختن)

    I raked about in the files but couldn't find the photograph.

    پرونده‌ها را زیر و رو کردم؛ ولی نتوانستم آن عکس را پیدا کنم.

    They raked through piles of clothes looking for the missing sock.

    آن‌ها توده‌ای از لباس‌ها را گشتند تا جوراب گمشده را پیدا کنند.

    verb - intransitive verb - transitive

    جمع کردن، جارو کردن، هموار کردن، صاف کردن (با شن‌کش)

    I raked up the leaves and burned them.

    برگ‌ها را با برگ‌جمع‌کن انباشته کردم و سوزاندم.

    They raked the gravel smooth.

    آن‌ها با شن‌کش ریگ‌ها را صاف کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He was raking the sky with his binoculars.

    او با دوربین خود آسمان را جارو می‌کرد.

    verb - intransitive informal

    ورزش (بیسبال) محکم ضربه زدن به توپ، ضربات قدرتی زدن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    If he keeps raking like this, he’ll be in the majors in no time.

    اگر همین‌طور به ضربه زدن ادامه بدهد، خیلی زود به لیگ حرفه‌ای می‌رود.

    He’s been raking all season. home runs, doubles, you name it.

    کل فصل ضربات قدرتی زده؛ هوم‌ران، دابل، هرچی بگی!

    verb - transitive

    تیرباران کردن، به رگبار بستن، آتش گشودن، به گلوله بستن

    We raked each wave of advancing troops with bullets.

    ما یک یک موج‌های سربازان مهاجم را به گلوله بستیم.

    Artillery raked the hillside before the troops advanced.

    پیش‌از حرکت نیروها، توپ‌خانه دامنه‌ی تپه را زیر آتش گرفت.

    verb - transitive

    برانداز کردن، نگاه گذرا انداختن، نگاه اجمالی کردن

    His gaze raked over her from head to toe.

    نگاهش او را از سر تا پا برانداز کرد.

    Before the meeting, the CEO raked his notes one last time.

    قبل‌از جلسه، مدیر عامل برای آخرین بار به یادداشت‌هایش اجمالی نگاه کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    From his pulpit the preacher could rake the crowd from end to end.

    از روی منبر واعظ می‌توانست جماعت را از یک‌سو تا سوی دیگر زیر نظر داشته باشد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rake

    1. verb scrape up, hoe
      Synonyms:
      collect gather remove search examine scan scrape clean up clear clear up sweep hunt comb scrutinize ransack rasp scratch grade smooth graze grub weed break up scour harrow fine-comb fine-tooth-comb hoe enfilade rummage
    1. noun a debauched person
      Synonyms:
      profligate libertine lecher roue rakehell lothario roué playboy sensualist debauchee seducer philanderer womanizer gigolo don juan casanova wanton rip satyr wencher blood
    1. noun deviation from a particular direction
      Synonyms:
      slant cant grade gradient heel inclination incline pitch lean list slope tilt tip
    1. verb to sweep with gunfire
      Synonyms:
      strafe cant heel incline casanova machine-gun lean debauchee list graze scan libertine slant slope playboy skim blister tilt rascal tip swinger glance-over womanizer crease run down
    1. verb to use a rake
      Synonyms:
      smooth clear up collect scratch gather scrape scrape-together clean up furrow comb weed clear grade level

    Phrasal verbs

    rake around (or about) for something

    به‌دقت جستجو کردن، دنبال چیزی گشتن

    rake in

    به‌سرعت مقدار زیادی از چیزی را گرد‌آوری کردن یا به دست‌آوردن

    rake up

    آشکار کردن، برملا کردن، افشا کردن، پرده‌برداری کردن

    Idioms

    haul (or rake, drag, call) over the coals

    شدیداً مؤاخذه کردن، عیب‌جویی کردن

    سوال‌های رایج rake

    گذشته‌ی ساده rake چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده rake در زبان انگلیسی raked است.

    شکل سوم rake چی میشه؟

    شکل سوم rake در زبان انگلیسی raked است.

    شکل جمع rake چی میشه؟

    شکل جمع rake در زبان انگلیسی rakes است.

    وجه وصفی حال rake چی میشه؟

    وجه وصفی حال rake در زبان انگلیسی raking است.

    سوم‌شخص مفرد rake چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد rake در زبان انگلیسی rakes است.

    ارجاع به لغت rake

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rake

    لغات نزدیک rake

    • - rajput
    • - rajputana
    • - rake
    • - rake around (or about) for something
    • - rake in
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.