مرتب کردن، منظم کردن، جمع و جور کردن
(رمز، راز) کشف کردن، گشودن، (مشکل) حل کردن، رفع کردن، رفع و رجوع کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This drug will clear up your cold.
این دارو سرماخوردگی تو را برطرف خواهد کرد.
آبوهوا (هوا، آسمان) صاف شدن، باز شدن، روشن شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clear up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clear-up