امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clear The Air

klɪɹ ði ɛɹ klɪə ði: ɛə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom C2
سوء تفاهم را برطرف کردن، شفاف‌سازی کردن، کدورت را کنار گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- After their argument, they decided to clear the air.
- بعد از بحث تصمیم گرفتند سوء تفاهم را برطرف کنند.
- They had been avoiding each other for weeks, but finally decided to clear the air and resolve their differences.
- آن‌ها هفته‌ها از یکدیگر دوری کردند اما در نهایت تصمیم گرفتند کدورت را کنار بگذارند و اختلافاتشان را حل کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clear the air

  1. verb clear up
    Synonyms:
    clarify decipher define elucidate explain interpret make clear make plain shed light on show simplify solve spell out

ارجاع به لغت clear the air

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clear the air» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clear-the-air

لغات نزدیک clear the air

پیشنهاد بهبود معانی