گذشتهی ساده:
explainedشکل سوم:
explainedسومشخص مفرد:
explainsوجه وصفی حال:
explainingتوضیح دادن، روشن کردن، با توضیح روشن کردن، شرح دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
to explain how a machine operates
طرز کار یک موتور را توضیح دادن
He promised to explain the secret of his success.
او قول داد که راز موفقیت خود را شرح بدهد.
Explain this poem to me!
این شعر را برایم تفسیر کن!
توجیه کردن، بهانه آوردن، (اشتباه و غیرهی خود را) کماهمیت جلوه دادن
1- منظور خود را بیان کردن 2- اعمال خود را توجیه کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «explain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explain