فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Account For

əˈkaʊnt fɔr əˈkaʊnt fɔː

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

توضیح دادن، نشان دادن، حاکی بودن، دال بر چیزی بودن، دلیل چیزی بودن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The professor asked the students to account for their absences during the semester.

استاد از دانشجویان خواست دلیل غیبتشان در طول ترم را توضیح دهند.

The accountant needed to account for all of the company's expenses in his report.

حسابدار باید همه‌ی هزینه‌های شرکت را در گزارشش نشان می‌داد.

phrasal verb

کشتن، نابود کردن، از بین بردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد account for

  1. phrasal verb give reason for
    Synonyms:
    explain justify clarify elucidate resolve
  1. phrasal verb be the primary cause of
  1. phrasal verb constitute in amount or portion
  1. phrasal verb destroy or put out of action

ارجاع به لغت account for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «account for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/account-for

لغات نزدیک account for

پیشنهاد بهبود معانی