توضیح دادن، نشان دادن، حاکی بودن، دال بر چیزی بودن، دلیل چیزی بودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The professor asked the students to account for their absences during the semester.
استاد از دانشجویان خواست دلیل غیبتشان در طول ترم را توضیح دهند.
The accountant needed to account for all of the company's expenses in his report.
حسابدار باید همهی هزینههای شرکت را در گزارشش نشان میداد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «account for» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/account-for