آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Justify

    ˈdʒʌstɪfaɪ ˈdʒʌstɪfaɪ

    گذشته‌ی ساده:

    justified

    شکل سوم:

    justified

    سوم‌شخص مفرد:

    justifies

    وجه وصفی حال:

    justifying

    معنی justify | جمله با justify

    verb - transitive B2

    قضاوت کردن، تبرئه کردن، تصدیق کردن، حق دادن به

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    God justifies with his goodness and grace anyone who comes to Him.

    خداوند با نیکی و رحمت خود هر کسی را که به او روی آورد مورد عفو قرار می‌دهد.

    verb - transitive

    (رفتار، عمل) توجیه کردن، موجه دانستن، موجه جلوه دادن، (شخص) عمل...را توجیه کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    No argument can justify a war.

    هیچ استدلالی نمی‌تواند جنگ را توجیه کند.

    (John Milton) ... justify the ways of God to man

    ... توجیه کردن رفتار خدا نسبت به بشر

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His dishonesty justified my previous suspicions.

    نادرستی او سوءظن‌های قبلی مرا توجیه کرد.

    Your absences are not justified.

    غیبت‌های شما موجه نیست.

    They were trying to justify their executions of people without trial.

    آنان می‌کوشیدند اعدام افراد محاکمه نشده را توجیه کنند.

    Ends do not justify means.

    هدف وسیله نیل به آن را توجیه نمی‌کند.

    verb - transitive

    (چاپ) فاصله‌بندی کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد justify

    1. verb legitimize, substantiate
      Synonyms:
      approve support defend maintain uphold validate establish confirm verify warrant advocate authorize legalize vindicate exculpate absolve exonerate pardon excuse condone palliate rationalize explain alibi assert contend rebut sustain bear out acquit clear favor argue for speak in favor countenance show cause make allowances make good stand up for answer for be answerable for do justice to square apologize for plead claim cop a plea brief crawl

    لغات هم‌خانواده justify

    • noun
      justification
    • adjective
      justifiable, justified
    • verb - transitive
      justify
    • adverb
      justifiably

    سوال‌های رایج justify

    گذشته‌ی ساده justify چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده justify در زبان انگلیسی justified است.

    شکل سوم justify چی میشه؟

    شکل سوم justify در زبان انگلیسی justified است.

    وجه وصفی حال justify چی میشه؟

    وجه وصفی حال justify در زبان انگلیسی justifying است.

    سوم‌شخص مفرد justify چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد justify در زبان انگلیسی justifies است.

    ارجاع به لغت justify

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «justify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/justify

    لغات نزدیک justify

    • - justified
    • - justifier
    • - justify
    • - justin
    • - justina
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.