گذشتهی ساده:
justifiedشکل سوم:
justifiedسومشخص مفرد:
justifiesوجه وصفی حال:
justifyingقضاوت کردن، تبرئه کردن، تصدیق کردن، حق دادن به
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
God justifies with his goodness and grace anyone who comes to Him.
خداوند با نیکی و رحمت خود هر کسی را که به او روی آورد مورد عفو قرار میدهد.
(رفتار، عمل) توجیه کردن، موجه دانستن، موجه جلوه دادن، (شخص) عمل...را توجیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
No argument can justify a war.
هیچ استدلالی نمیتواند جنگ را توجیه کند.
(John Milton) ... justify the ways of God to man
... توجیه کردن رفتار خدا نسبت به بشر
His dishonesty justified my previous suspicions.
نادرستی او سوءظنهای قبلی مرا توجیه کرد.
Your absences are not justified.
غیبتهای شما موجه نیست.
They were trying to justify their executions of people without trial.
آنان میکوشیدند اعدام افراد محاکمه نشده را توجیه کنند.
Ends do not justify means.
هدف وسیله نیل به آن را توجیه نمیکند.
(چاپ) فاصلهبندی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «justify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/justify