امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Alibi

ˈæləbaɪ ˈæləbaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable
حقوق غیبت هنگام وقوع جرم، بهانه، عذر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- What's your alibi for being absent so often?
- به چه بهانه‌ای این همه غیبت می‌کنی؟
verb - transitive
حقوق تبرئه کردن کسی با عذر
verb - intransitive
بهانه آوردن، عذر خواستن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alibi

  1. noun defense against charges of wrongdoing; evidence of absence
    Synonyms:
    account affirmation airtight case allegation answer assertion assurance avowal case cop-out cover declaration excuse explanation fish story justification plea pretext profession proof reason reply retort song and dance stall statement vindication

ارجاع به لغت alibi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alibi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alibi

لغات نزدیک alibi

پیشنهاد بهبود معانی