گذشتهی ساده:
excusedشکل سوم:
excusedسومشخص مفرد:
excusesوجه وصفی حال:
excusingشکل جمع:
excusesبخشیدن، عفو کردن، تبرئه کردن، پاک دانستن، بیگناه شمردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Excuse me!
پوزش میخواهم!، ببخشید!
Excuse me, may I open the window?
ببخشید، اجازه میدهید پنجره را باز کنم؟
I can never excuse his rudeness.
هرگز نمیتوانم بیادبی او را ببخشم.
She kept coughing and sneezing in my face and did not even excuse herself.
او مرتب در صورتم سرفه و عطسه میکرد و معذرت هم نمیخواست.
Excuse my having interrupted you.
از این که حرف شما را قطع کردم ببخشید.
It is easy to excuse one's own faults.
توجیه عیوب خویشتن آسان است.
a selfish act which nothing will excuse
عملی خودپسندانه که هیچچیز آن را توجیه نمیکند
معاف کردن، مرخص کردن، رفع تکلیف کردن، معذور داشتن، عذر کسی را پذیرفتن، اجازه دادن برای شرکت نکردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He excused religious minorities from taking part in school prayer.
او اقلیتهای مذهبی را از شرکت در دعای مدرسه معاف کرد.
The judge excused the young man's fine.
قاضی مرد جوان را از پرداخت جریمه معذور داشت.
Class is excused!
کلاس مرخص است!
She excused herself and left the meeting.
او با عرض معذرت جلسه را ترک کرد.
an excused absence
غیبت موجه
عذر، توجیه، دلیل، علت
There's no excuse for what you did.
کاری که شما کردید توجیه ندارد.
Please give them my excuses.
لطفاً عذر من را از آنها بخواه.
بهانه
She is always making excuses for being late.
او همیشه برای دیر آمدنش بهانه میآورد.
Lazy people have many excuses.
اشخاص تنبل خیلی بهانه میآورند.
What is your excuse this time?
این دفعه بهانهات چیست؟
Feeble excuses
عذر سست، بهانهی پوچ
to offer excuses
بهانه آوردن
پوزش خواستن، معذرت خواستن
(به خاطر عدم شرکت در چیزی یا قصور و غیره) پوزش خواستن
بهانه آوردن، عذر آوردن
بهانه ضعیف، بهانه واهی
a poor (or bad or lame) excuse for
نمونهی بدی از (چیزی یا کسی)
(مودبانه) عذرخواهی بهدلیلِ قطع کردن سخن کسی
(مودبانه) تلاش برای جلب کردن توجه کسی
(مودبانه) شروع به بیان مخالفت با کسی
(مودبانه) عذرخواهی بهدلیلِ قرار گرفتن در مسیر کسی یا برخورد با او
(مودبانه) درخواست از کسی برای تکرار چیزی
(غیررسمی و آزاردهنده) گوشزد کردن خطا توسط یک فرد بهطور غیرمستقیم
(مودبانه) عذرخواهی برای ارتکاب خطا یا تخلف جزئی مانند خندهی بیمورد و سرفه و آروغ و سکسکه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «excuse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excuse