بهطور غیرقابل پذیرش، بهطور غیرقابل توجیه، بهطور نابخشودنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The project is inexcusably overdue.
این پروژه بهطور غیرقابل توجیهی عقب افتاده است.
She was inexcusably cruel to her husband.
او نسبت به شوهرش بهطور غیرقابل توجیهی بیعاطفه بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inexcusably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inexcusably