گذشتهی ساده:
exemptedشکل سوم:
exemptedسومشخص مفرد:
exemptsوجه وصفی حال:
exemptingشکل جمع:
exemptsمعاف، آزاد، مستثنی، معاف کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
tax-exempt
معاف از مالیات
exempt from military service
معاف از خدمت نظام
to exempt a student from a required course
دانشجویی را از درس اجباری معاف کردن
He was exempted from paying customs duties.
او از پرداخت حقوق گمرکی معاف شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exempt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exempt