فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unchecked

ʌnˈtʃekt ʌnˈtʃekt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مهارنشده، بی‌رویه، کنترل‌نشده، افسارگسیخته، لجام‌گسیخته، عنان‌گسیخته، بدون نظارت

Unchecked deforestation is a major cause of climate change.

جنگل‌زدایی بی‌رویه عامل اصلی تغییرات اقلیمی است.

Unchecked emotions can sometimes lead to irrational decisions.

احساسات مهارنشده گاهی می‌توانند به تصمیمات غیرمنطقی منجر شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The unchecked rise in housing prices has made living intolerable for many people.

افزایش بی‌رویه‌ی قیمت مسکن، زندگی را برای بسیاری از مردم غیرقابل‌ تحمل کرده است.

adjective

تأییدنشده، بررسی‌نشده، چک‌نشده، نامعتبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They made decisions based on unchecked assumptions.

آن‌ها تصمیمات خود را براساس فرضیات بررسی‌نشده اتخاذ کردند.

The information on the website was unchecked, so it may not be reliable.

اطلاعات موجود در وب‌سایت تأیید‌نشده بودند، ازاین‌رو ممکن است قابل اتکا نباشند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت unchecked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unchecked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unchecked

لغات نزدیک unchecked

پیشنهاد بهبود معانی