مهارنشده، بیرویه، کنترلنشده، افسارگسیخته، لجامگسیخته، عنانگسیخته، بدون نظارت
Unchecked deforestation is a major cause of climate change.
جنگلزدایی بیرویه عامل اصلی تغییرات اقلیمی است.
Unchecked emotions can sometimes lead to irrational decisions.
احساسات مهارنشده گاهی میتوانند به تصمیمات غیرمنطقی منجر شوند.
The unchecked rise in housing prices has made living intolerable for many people.
افزایش بیرویهی قیمت مسکن، زندگی را برای بسیاری از مردم غیرقابل تحمل کرده است.
تأییدنشده، بررسینشده، چکنشده، نامعتبر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They made decisions based on unchecked assumptions.
آنها تصمیمات خود را براساس فرضیات بررسینشده اتخاذ کردند.
The information on the website was unchecked, so it may not be reliable.
اطلاعات موجود در وبسایت تأییدنشده بودند، ازاینرو ممکن است قابل اتکا نباشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unchecked» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unchecked