فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Answerable

ˈænsərəbl ˈɑːnsrəbl

صفت تفضیلی:

more answerable

صفت عالی:

most answerable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مسئول، ملتزم، ضامن، جوابگو، پاسخ‌دار، جواب‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

If anything bad happens,you will be answerable.

اگر اتفاق بدی بیفتد تو جوابگو خواهی بود.

The accusations brought against him were not answerable.

اتهامات وارد بر او قابل دفاع نبود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد answerable

  1. adjective responsible
    Synonyms:
    liable subject obligated obliged accountable bound to blame constrained compelled chargeable amenable
    Antonyms:
    unaccountable irrefutable unprovable

ارجاع به لغت answerable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «answerable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/answerable

لغات نزدیک answerable

پیشنهاد بهبود معانی