۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Compelled

kəmˈpeld kəmˈpeld

سوم‌شخص مفرد:

compels

وجه وصفی حال:

compelling

معنی

adjective C1

مجبور، ناچار، ناگزیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compelled

  1. verb force somebody to do something
    Synonyms:
    forced made required commanded told obliged pressured constrained coerced necessitated influenced persuaded obligated pressed moved caused driven imposed enforced urged overpowered thrust squeezed bound exacted enjoined dragooned commandeered disciplined extorted
    Antonyms:
    stopped delayed hindered impeded blocked obstructed checked deterred

سوال‌های رایج compelled

وجه وصفی حال compelled چی میشه؟

وجه وصفی حال compelled در زبان انگلیسی compelling است.

سوم‌شخص مفرد compelled چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد compelled در زبان انگلیسی compels است.

ارجاع به لغت compelled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compelled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compelled

لغات نزدیک compelled

پیشنهاد بهبود معانی