با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Obligated

American: ˈɑːbləˌɡetəd British: ˈɒblɪɡeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • ملزم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد obligated

  1. adjective bound
    Synonyms: bounden, called by duty, committed, compelled, contracted, duty-bound, enslaved, forced, indebted, indentured, obliged, pledged, required, tied, under obligation, urged

ارجاع به لغت obligated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obligated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obligated

لغات نزدیک obligated

پیشنهاد بهبود معانی