امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Duty-bound

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

collocation
موظف، در محذور، به لحاظ اخلاقی موظف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد duty-bound

  1. adjective Under a moral obligation to do something
    Synonyms:
    obliged

ارجاع به لغت duty-bound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «duty-bound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/duty-bound

لغات نزدیک duty-bound

پیشنهاد بهبود معانی