آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Indebted

ɪnˈdetɪd ɪnˈdetɪd

معنی indebted | جمله با indebted

adjective

بدهکار، مدیون، مرهون، رهین منت، ممنون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He was heavily indebted to the bank.

او سخت به بانک مقروض بود.

I feel indebted to my parents.

خود را مدیون والدینم می‌دانم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد indebted

  1. adjective under an obligation
    Antonyms:

ارجاع به لغت indebted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indebted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indebted

لغات نزدیک indebted

پیشنهاد بهبود معانی