فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Beholden
bɪˈhoʊldn
bɪˈhəʊldn
معنی و نمونه‌جمله
adjective
مدیون، مرهون، زیر بار منت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I am beholden to you for all the help you gave to my brother.
به‌دلیل کمک‌هایی که به برادرم کردید، خود را مدیون شما می‌دانم.
مترادف و متضاد beholden
-
adjective indebtedSynonyms:obligated obliged responsible owing into grateful bound under obligation on the tab on the cuff on the arm owe one in hock on a stringAntonyms:ingrateful
ارجاع به لغت beholden
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «beholden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beholden
لغات نزدیک beholden
- - behindhand
- - behold
- - beholden
- - beholder
- - behoof