مادون، کهنه، بیخبر از رسوم، دغل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is two months behindhand with the rent.
در پرداخت کرایه دو ماه عقب است.
He is a bit behindhand with his work.
او قدری در انجام کارش تأخیر دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «behindhand» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/behindhand