صفت تفضیلی:
more overdueصفت عالی:
most overdueعقبافتاده، دیرشده، باتأخیر، گذشتهازموعد، بهتأخیرافتاده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Your electricity bill is overdue. please pay it immediately to avoid disconnection.
قبض برق شما عقبافتاده است. لطفاً فوراً پرداخت کنید تا از قطع شدن آن جلوگیری شود.
The report is long overdue and the manager is getting impatient.
گزارش مدتهاست که موعدش گذشته و صبر مدیر دارد لبریز میشود.
The airplane was more than two hours overdue.
هواپیما بیش از دو ساعت تأخیر داشت.
Your rent payment is overdue by two months.
پرداخت اجارهی شما دو ماه دیرکرد دارد (عقب افتاده است).
Land reforms were long overdue.
در اصلاحات ارضی بسیار تعلل شده بود.
overdue bills
صورتحسابهای دارای دیرکرد (پرداخت نشده)
an overdue ship
کشتی که در آمدن تأخیر دارد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overdue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overdue