با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Held Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb B1
    (با تهدید اسلحه) دستبرد زدن، سرقت کردن
    • - Robbers held up a bank at gunpoint.
    • - سارقان با تهدید اسلحه به یک بانک دستبرد زدند.
    • - Two armed men held up my store last night.
    • - شب گذشته دو مرد مسلح با تهدید اسلحه به فروشگاه من دستبرد زدند.
  • phrasal verb
    به تعویق افتادن
    • - The outbound flight was smooth but the return flight was held up by six hours.
    • - پرواز خروجی بدون مشکل بود اما پرواز برگشت شش ساعت به تعویق افتاد.
    • - Payment had been held up because of a cash shortage.
    • - پرداخت به‌دلیلِ کمبود نقدینگی به تعویق افتاده بود.
  • phrasal verb
    بالا نگه داشتن، بالا رفتن
    • - The dollar held up this morning but the pound sagged.
    • - قیمت دلار امروز صبح بالا رفت اما پوند کاهش یافت.
    • - I held up a hand to shield my eyes.
    • - دستم را بالا نگه داشتم تا از چشمانم محافظت کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد held up

  1. adjective robbed
    Synonyms: assaulted, attacked
  2. adjective postponed
    Synonyms: withheld, put off, delayed

ارجاع به لغت held up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «held up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/held-up

لغات نزدیک held up

پیشنهاد بهبود معانی