آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Jammed

dʒæmd dʒæmd

سوم‌شخص مفرد:

jams

وجه وصفی حال:

jamming

معنی jammed | جمله با jammed

adjective

گیرکرده، گیرافتاده

This drawer is jammed.

این کشو گیر کرده است.

the jammed finger

انگشت گیرکرده

adjective

(از مردم و جمعیت) پُر، پُرشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

All the coaches were completely jammed.

همه‌ی واگن‌ها کاملاً پُر بودند.

the jammed stadium

ورزشگاهِ پُرشده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد jammed

  1. adjective stuck fast
    Synonyms:
    stuck fixed fast immovable blocked obstructed barred caught lodged clogged out of order malfunctioning unworkable stiff frozen wedged sandwiched trammeled warped swollen fastened
    Antonyms:
  1. adjective thronged
    Synonyms:
    Antonyms:

سوال‌های رایج jammed

وجه وصفی حال jammed چی میشه؟

وجه وصفی حال jammed در زبان انگلیسی jamming است.

سوم‌شخص مفرد jammed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد jammed در زبان انگلیسی jams است.

ارجاع به لغت jammed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jammed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jammed

لغات نزدیک jammed

پیشنهاد بهبود معانی