فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hung Up

ˌhʌŋ ˈʌp ˌhʌŋ ˈʌp

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

متوقف، معلق

The project was hung up for lack of funds.

این پروژه به‌علتِ کمبود بودجه متوقف شد.

The talks were hung up for a week.

مذاکرات به مدت یک هفته متوقف شد.

adjective

(درباره‌ی خود) مضطرب، عصبی، دارای اضطراب بی‌مورد، نگران، درگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Don’t be so hung up about your weight – you look fine.

درباره‌ی وزنت خیلی نگران نباش. ظاهر خوبی داری.

Why aren't so many men so hung up about food?

چرا خیلی از مردها زیادی درگیر غذا نیستند؟

adjective

(به کسی یا چیزی) آویزان، دارای علاقه‌ی بیش‌ازحد به کسی یا چیزی

They broke up but he's still hung up on her.

آن‌ها از هم جدا شدند اما او هنوز علاقه‌ی شدیدی به او دارد.

Ultimately, being hung up on someone is, to an extent, a choice.

بالاخره آویزان بودن به یک نفر، تا حدی، یک انتخاب است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hung up

  1. adjective troubled
    Synonyms:
    disturbed neurotic psychotic psychopathic
  1. adjective intent
    Synonyms:
    absorbed engrossed enthusiastic preoccupied obsessed rapt

Phrasal verbs

hung up (on)

(امریکا - عامیانه) 1- عصبی، روان رنجور 2- ناراحت، سردرگم، هاج‌وواج 3- معتاد به، دچار وسواس نسبت به، سودازده‌ی

ارجاع به لغت hung up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hung up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hung-up

لغات نزدیک hung up

پیشنهاد بهبود معانی