با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Beholder

bɪˈhoʊldə bɪˈhəʊldə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    شاهد، بیننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد beholder

  1. noun perceiver
    Synonyms: viewer, observer, eyewitness, spectator, watcher, onlooker

ارجاع به لغت beholder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beholder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beholder

لغات نزدیک beholder

پیشنهاد بهبود معانی