Beholder

bɪˈhoʊldə bɪˈhəʊldə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
شاهد، بیننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beholder

  1. noun perceiver
    Synonyms:
    watcher observer viewer onlooker spectator eyewitness

ارجاع به لغت beholder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beholder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beholder

لغات نزدیک beholder

پیشنهاد بهبود معانی