فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Onlooker

ˈɑːn- / / ˈɒːn- ˈɒnˌlʊkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    onlookers

معنی

  • noun
    ناظر، تماشاچی، مراقب، تماشاگر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد onlooker

  1. noun person observing an event
    Synonyms: beholder, bystander, eyewitness, looker-on, observer, sightseer, spectator, viewer, watcher, witness
    Antonyms: participant

ارجاع به لغت onlooker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onlooker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/onlooker

لغات نزدیک onlooker

پیشنهاد بهبود معانی