آخرین به‌روزرسانی:

Onlooker

ˈɑːn- / / ˈɒːn- ˈɒnˌlʊkə

شکل جمع:

onlookers

معنی

noun

ناظر، تماشاچی، مراقب، تماشاگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد onlooker

  1. noun person observing an event
    Synonyms:
    watcher observer spectator viewer bystander witness eyewitness looker-on beholder sightseer
    Antonyms:
    participant

ارجاع به لغت onlooker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onlooker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onlooker

لغات نزدیک onlooker

پیشنهاد بهبود معانی