Sightseer

ˈsaɪtˌsiːər ˈsaɪtsiːə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sightseers

معنی

noun
گردش‌کننده، تماشا‌کننده، توریست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sightseer

  1. noun One who travels for pleasure
    Synonyms: tourist, observer, excursionist, tripper, wanderer, voyager, traveller, rubberneck

ارجاع به لغت sightseer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sightseer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sightseer

لغات نزدیک sightseer

پیشنهاد بهبود معانی