آخرین به‌روزرسانی:

Tourist

ˈtʊrɪst ˈtʊərɪst

شکل جمع:

tourists

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

گردشگر، جهانگرد، سیاح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a German tourist

گردشگر آلمانی

a tourist agency

آژانس گردشگری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tourist

  1. noun person who visits a place
    Synonyms:
    visitor traveler sightseer journeyer vacationist excursionist tripper wayfarer stranger voyager day-tripper rubberneck globetrotter jet-setter
    Antonyms:
    inhabitant native local

سوال‌های رایج tourist

شکل جمع tourist چی میشه؟

شکل جمع tourist در زبان انگلیسی tourists است.

ارجاع به لغت tourist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tourist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tourist

لغات نزدیک tourist

پیشنهاد بهبود معانی