زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Tourism

ˈtʊrɪzm ˈtʊərɪzm

معنی tourism | جمله با tourism

noun uncountable B1

سفر گردشگری، جهانگردی، سیاحت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Tourism is one of Greece's main sources of income.

گردشگری یکی از بزرگ‌ترین منابع درآمد یونان است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tourism

  1. noun the business of providing services to tourists
    Synonyms:
    touristry

ارجاع به لغت tourism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tourism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tourism

لغات نزدیک tourism

پیشنهاد بهبود معانی