شکل جمع:
travelersشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: traveller
سفر مسافر (کسی که به سفر میرود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
The traveler arrived at the airport with two suitcases and a backpack.
این مسافر با دو چمدان و یک کولهپشتی وارد فرودگاه شد.
the experienced traveller
مسافر باتجربه
انگلیسی بریتانیایی کولی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The traveller set up camp in the field outside of town.
کولی در مزرعهی خارج از شهر کمپ زد.
The children were fascinated by the traveller's beautiful clothing.
بچهها مجذوب لباس زیبای این کولی شده بودند.
فروشندهی دورهگرد
The traveler's car was filled with samples of his products.
خودروی این فروشندهی دورهگرد پر از نمونههایی از محصولاتش بود.
The traveller was exhausted after a long day of driving from one town to another, trying to sell his products.
این فروشندهی دورهگرد پس از یک روز طولانی رانندگی از شهری به شهر دیگر و تلاش برای فروش محصولاتش خسته شده بود.
مکانیک (کشتیرانی) شیطانک، حلقهی متحرک، جنبانه
The sailor secured the traveler.
ملوان حلقهی متحرک را محکم کرد.
The traveler moved freely.
شیطانک آزادانه حرکت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «traveler» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/traveler