ناوبر
The navigator on the aircraft used advanced technology to determine the most optimal route for the flight.
ناوبر در هواپیما از فناوری پیشرفته برای تعیین بهینهترین مسیر برای پرواز استفاده کرد.
The navigator carefully plotted our course using the stars and a map.
ناوبر با دقت مسیر ما را با استفاده از ستارهها و نقشه ترسیم کرد.
قدیمی دریانورد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The brave navigator set out on a voyage of discovery, hoping to find new lands and trade routes.
دریانورد شجاع به امید یافتن سرزمینها و مسیرهای تجاری جدید، سفری اکتشافی را آغاز کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «navigator» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/navigator