آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۷ شهریور ۱۴۰۴

    Navigator

    ˈnævəɡeɪt̬ər ˈnævəɡeɪtə

    معنی navigator | جمله با navigator

    noun countable

    ناوبر

    The navigator on the aircraft used advanced technology to determine the most optimal route for the flight.

    ناوبر در هواپیما از فناوری پیشرفته برای تعیین بهینه‌ترین مسیر برای پرواز استفاده کرد.

    The navigator carefully plotted our course using the stars and a map.

    ناوبر با دقت مسیر ما را با استفاده از ستاره‌ها و نقشه ترسیم کرد.

    noun countable

    قدیمی دریانورد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The brave navigator set out on a voyage of discovery, hoping to find new lands and trade routes.

    دریانورد شجاع به امید یافتن سرزمین‌ها و مسیرهای تجاری جدید، سفری اکتشافی را آغاز کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد navigator

    1. noun course plotter
      Synonyms:
      pilot helmsman steersman wheelman

    سوال‌های رایج navigator

    معنی navigator به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «navigator» در زبان فارسی به «ناوبر» یا «راهنما» ترجمه می‌شود.

    ناوبر فرد یا سیستمی است که مسئول تعیین مسیر و هدایت یک وسیله نقلیه، مانند کشتی، هواپیما، خودرو یا حتی سفینه‌های فضایی است. نقش او به‌طور مستقیم با جهت‌یابی، بررسی موقعیت جغرافیایی و تضمین رسیدن به مقصد به‌طور ایمن و دقیق مرتبط است. ناوبر باید توانایی تحلیل نقشه‌ها، اطلاعات جغرافیایی، شرایط جوی و سایر عوامل محیطی را داشته باشد تا مسیر بهینه و امن را تعیین کند.

    تاریخچه‌ی ناوبری به هزاران سال قبل بازمی‌گردد، زمانی که انسان‌ها برای کشف سرزمین‌های جدید و عبور از دریاها به مهارت در جهت‌یابی نیاز داشتند. در گذشته، ناوبرها از ابزارهایی مانند قطب‌نما، ستاره‌ها، ساعت‌های خورشیدی و نقشه‌های دستی استفاده می‌کردند. امروزه، تکنولوژی‌های مدرن مانند سیستم‌های GPS، رادار و نرم‌افزارهای پیشرفته‌ی ناوبری، نقش ناوبر را دقیق‌تر و ساده‌تر کرده‌اند، اما دانش و تجربه انسانی همچنان در شرایط پیچیده و بحرانی اهمیت دارد.

    ناوبرها علاوه بر کار عملی در مسیرها و موقعیت‌های دشوار، مسئول برنامه‌ریزی و مدیریت زمان سفر نیز هستند. آن‌ها باید تصمیمات سریعی درباره تغییر مسیر در مواجهه با موانع طبیعی یا تغییرات آب و هوایی بگیرند و هماهنگی لازم با سایر اعضای تیم را حفظ کنند. توانایی تحلیل اطلاعات، پیش‌بینی خطرات احتمالی و اجرای دقیق دستورالعمل‌ها از ویژگی‌های کلیدی یک ناوبر موفق است.

    علاوه بر حوزه‌های سنتی مانند دریانوردی و هوانوردی، امروزه ناوبری در زمینه‌های دیجیتال و فناوری نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال، ناوبرهای دیجیتال در خودروها، پهپادها و حتی نرم‌افزارهای مسیریابی، کاربران را به سمت مقصد هدایت می‌کنند. این نوع ناوبری ترکیبی از داده‌های ماهواره‌ای، هوش مصنوعی و الگوریتم‌های مسیریابی پیشرفته است که تجربه‌ای ایمن و بهینه برای کاربران فراهم می‌آورد.

    نقش ناوبر فراتر از صرفاً هدایت یک وسیله است؛ او پل بین دانش جغرافیایی، تحلیل اطلاعات و تصمیم‌گیری عملی است. موفقیت یک سفر، مأموریت یا عملیات به توانایی ناوبر در ترکیب مهارت، تجربه و فناوری وابسته است. این حرفه نمایانگر تعادل میان دقت علمی و مهارت عملی، و همچنین خلاقیت در حل مسائل و مواجهه با شرایط غیرمنتظره است.

    ارجاع به لغت navigator

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «navigator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/navigator

    لغات نزدیک navigator

    • - navigate
    • - navigation
    • - navigator
    • - navvy
    • - navy
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.