ناوبری، هدایت (کشتی یا هواپیما و غیره)
Icebergs had made navigation very dangerous.
کوههای شناور یخ، ناوبری را بسیار خطرناک کرده بود.
رفتوآمد کشتیها
The canal is open to navigation only six months out of the year.
آبراه فقط شش ماه از سال برای رفت و آمد کشتی باز است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «navigation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/navigation