فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Navigable

ˈnævəɡəbl ˈnævəɡəbl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قابل کشتیرانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Rvand river is navigable.

اروندرود قابل کشتیرانی است.

a navigable balloon

بالون هدایت‌شونده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد navigable

  1. adjective capable of being passed, traversed, or crossed
    Synonyms:
    passable open traversable negotiable off-soundings

ارجاع به لغت navigable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «navigable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/navigable

لغات نزدیک navigable

پیشنهاد بهبود معانی