صفت تفضیلی:
more negotiableصفت عالی:
most negotiableقابل مذاکره، قابل مذاکره، اصلاحپذیر، انعطافپذیر، قابل بحث، توافقی
Our borders are not negotiable.
مرزهای ما قابلبحث نیستند.
The price is negotiable, so feel free to make an offer.
قیمت قابل مذاکره است؛ پس درصورت تمایل پیشنهاد بدهید.
اقتصاد قابل پرداخت، قابل تبدیل به پول نقد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The salary for the position is negotiable based on experience and qualifications.
حقوق این موقعیت براساس تجربه و مدرک قابل پرداخت میباشد.
The price of the car was negotiable.
قیمت ماشین قابل پرداخت بود.
اقتصاد قابل معامله، قابل دادوستد
negotiable papers
اوراق (بهادار) قابل دادوستد
She refused to accept any offer that wasn't negotiable.
او از پذیرش هر پیشنهادی که قابل معامله نبود خودداری کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «negotiable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/negotiable