با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Assignable

American: əˈsaɪnəbl̩ British: əˈsaɪnəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
حواله‌ای، واگذاردنی، قابل‌تعیین و تخصیص، معین، مشخص، معلوم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assignable

  1. adjective Legally transferable to the ownership of another
    Synonyms: conveyable, negotiable, transferable, transferrable

ارجاع به لغت assignable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assignable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assignable

لغات نزدیک assignable

پیشنهاد بهبود معانی