آخرین به‌روزرسانی:

Transactional

trænˈzækʃənl trænˈzækʃnəl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

معاملاتی، مبادله‌ای، تراکنشی، معامله‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Her approach to business was highly transactional, focusing solely on profit.

رویکرد او به کسب‌و‌کار بسیار معاملاتی و تنها متمرکز بر سود بود.

In a transactional society, people often prioritize short-term gains.

در جامعه‌ای مبادله‌ای، مردم اغلب سودهای کوتاه‌مدت را در اولویت قرار می‌دهند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transactional

  1. adjective relating to actions or processes that involve a transaction, which is an exchange or interaction between parties

ارجاع به لغت transactional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transactional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transactional

لغات نزدیک transactional

پیشنهاد بهبود معانی