آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Commuter

kəˈmjuːt̬ər kəˈmjuːtə

شکل جمع:

commuters

معنی commuter | جمله با commuter

noun countable

مسافر همیشگی، مسافر هرروزه (بین خانه و محل کار)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

مشاهده

The commuter caught the early morning train to the city for work.

مسافر همیشگی با قطار صبح زود برای کار به شهر رفت.

The heavy traffic caused the commuters to be late for work.

ترافیک سنگین باعث شد مسافران هرروزه دیر به سر کار برسند.

adjective

مربوط به مسافران هرروزه، پررفت‌وآمد (که مسافران هرروزه از آن استفاده می‌کنند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The commuter train arrived at the station right on time.

قطار مسافران هرروزه به‌موقع به ایستگاه رسید.

Commuter trains are usually crowded during rush hour.

قطارهای مخصوص رفت‌و‌آمدکنندگان معمولاً در ساعات اوج ترافیک، شلوغ هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a commuter bus

اتوبوس پررفت‌وآمد 

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد commuter

  1. noun daily traveler, usually for work
    Synonyms:

سوال‌های رایج commuter

شکل جمع commuter چی میشه؟

شکل جمع commuter در زبان انگلیسی commuters است.

ارجاع به لغت commuter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commuter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commuter

لغات نزدیک commuter

پیشنهاد بهبود معانی