با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Passenger

ˈpæsndʒər ˈpæsɪndʒə / / -sn-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    passengers

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun countable A2
    سفر مسافر
  • noun countable
    رونده، عابر
  • noun countable
    سرنشین
    • - The boat had one driver and four passengers.
    • - قایق یک راننده و چهار سرنشین داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد passenger

  1. noun person who rides in vehicle conducted by another
    Synonyms: commuter, customer, excursionist, fare, hitchhiker, patron, pilgrim, rider, tourist, traveler, voyager, wanderer, wayfarer
    Antonyms: driver

ارجاع به لغت passenger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passenger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/passenger

لغات نزدیک passenger

پیشنهاد بهبود معانی