آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fare

fer feə

شکل جمع:

fares

معنی fare | جمله با fare

noun B1

کرایه، کرایه مسافر، مسافر کرایه‌ای، خوراک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

The fare is cheaper on Saturdays and Sundays.

کرایه روزهای شنبه و یکشنبه ارزان‌تر است.

Some taxi drivers charge an unfair fare when they see one is in hurry.

بعضی از رانندگان تاكسی وقتی می‌بینند كسی عجله دارد كرایه‌ی غیرمنصفانه‌ای می‌گیرند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The prisoners fared plainly: bread and cheese.

زندانیان خوراک ساده می‌خوردند: نان و پنیر.

What is the bus fare to Isfahan?

کرایه‌ی اتوبوس تا اصفهان چقدر است؟

Our fare consisted of bread and onions.

خوراک ما عبارت‌‌بود‌از: نان و پیاز.

How did it fare with him?

چه به سرش آمد؟

How are the lambs faring?

گوسفندان چطورند؟

the fare in this restaurant

خوراک این رستوران

verb - intransitive

گذراندن، گذران کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He fared into the marshes.

به مرداب‌ها می‌رفت.

He fared well on his trip.

سفرش خوب انجام شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fare

  1. noun amount charged for transportation
  1. noun food served at meals
    Synonyms:
    food meals eatables eats edibles sustenance provision rations diet table commons victuals slop swill menu

سوال‌های رایج fare

شکل جمع fare چی میشه؟

شکل جمع fare در زبان انگلیسی fares است.

ارجاع به لغت fare

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fare

لغات نزدیک fare

پیشنهاد بهبود معانی