امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Victuals

ˈvɪtlz ˈvɪtlz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    victualled
  • شکل سوم:

    victualled
  • وجه وصفی حال:

    victualling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
خواربار، مواد غذایی، مأکولات، آذوقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Turkey and other savoury victuals were eaten by the guests..
- مهمانان بوقلمون و دیگر مواد غذایی لذیذ را خوردند.
- The ships carried victuals, clothes, and military equipment for the soldiers.
- کشتی‌ها آذوقه، البسه و تجهیزات نظامی را برای سربازان حمل می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد victuals

  1. noun food supplies
    Synonyms:
    aliment bread chow comestibles eatables eats edibles fare feed foodstuff goodies groceries grub larder meal nourishment provender provisions rations refreshments snack supplies viands vittles

ارجاع به لغت victuals

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «victuals» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/victuals

لغات نزدیک victuals

پیشنهاد بهبود معانی