فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Victual

ˈvɪtl ˈvɪtl

گذشته‌ی ساده:

victualled

شکل سوم:

victualled

سوم‌شخص مفرد:

victuals

وجه وصفی حال:

victualling

شکل جمع:

victuals

معنی

verb - intransitive adverb

خواربار تأمین کردن، غذا ذخیره کردن (انبار کردن)،تهیه آذوقه، خوردنی‌ها، آذوقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد victual

  1. noun something fit to be eaten
    Synonyms:
    food foodstuff eatable edible fare meat sustenance nourishment nutrition aliment provision diet victuals nurture eats chow grub bread comestible nutriment provender pabulum pap esculent

ارجاع به لغت victual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «victual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/victual

لغات نزدیک victual

پیشنهاد بهبود معانی