آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Chow

tʃaʊ tʃaʊ

معنی chow | جمله با chow

noun

(عامیانه)غذا، خوراکی، سگ خپله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Let's have some chow now.

حالا بیا یه چیزی بخوریم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chow

  1. noun something fit to be eaten
  1. noun Breed of medium-sized dogs with a thick coat and fluffy curled tails and distinctive blue-black tongues; believed to have originated in northern China
    Synonyms:
    chow-chow
  1. verb to take (food) into the body as nourishment

ارجاع به لغت chow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chow

لغات نزدیک chow

پیشنهاد بهبود معانی